الگوی جامعه نمادین موضوعی غایب در مطالعات تاریخی (نمونه مورد بررسی تاریخ نگاری ایلخانی)
کد مقاله : 1025-5THAHCONF (R1)
نویسندگان
نادر پروین1، فرهاد پروانه *2
1استادیار دانشگاه ایلام
2استادیار و عضو هیات علمی گروه آموزشی تاریخ، دانشگاه فرهنگیان، صندوق پستی 889- 14665، تهران،ایران
چکیده مقاله
یکی از مهمترین معایب تاریخ نگاری در ایران عدم توجه کافی به الگوهای نظری تاریخ نگاری می باشد. یکی از این الگوهای بسیارمهم، جامعه نمادین است که نقش آن در مطالعات تاریخی مغفول مانده است.برای تفهیم ابعاد این مهم یکی از دوره های مهم تاریخی در ایران با استفاده از این الگو مورد مطالعه قرار گرفته است. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و نظریه «جامعه نمادین» بندیکت اندرسون می کوشد به این پرسش اساسی پاسخ دهند که مورخان ایرانی عصر ایلخانان چگونه و با استفاده از چه رویکردها و مؤلفه هایی به بازتعریف جامعه نمادین ایرانی پرداختند؟ و اینکه آیا الگوی نظری جامعه نمادین قابلیت انطباق با فرهنگ و تاریخ ایران زمین را دارد؟
یافته های تحقیق حاکی از آن است که الگوی جامعه نمادین قابلیت انطباق با بسیاری از اقدامات فرهنگی دیوانسالاران، تاریخ نگاران و دبیران در راستای بازتولید فرهنگ و ملیت ایرانی دارد.از جمله آن که مورخان ایرانی در دوره ایلخانان نوعی آرمان و تصور مشترک از فرهنگ، جغرافیا و تاریخ ایران زمین در دوران باستان داشتند و در پرتو قدرت تصور ،تخیل و نماد پردازی و با استفاده از رویکردهایی همچون جابجایی مفهوم سازه قدرت سیاسی، غیریت سازی ، تشبیه سازیی و تطبیق سازی و مؤلفه هایی همچون احیای تقابل و دوگانگی ایران و توران، عجم و عرب، تأکید بر فره ایزدی، شیوه حکمرانی ایرانی، مفاخر فرهنگی و جغرافیای سرزمین ایران از جیحون تا فرات و نیل به بازتعریف جامعه نمادین ایرانی و بیان علت وجودی مملکت ایران پرداختند.
کلیدواژه ها
جامعه نمادین ، مورخان ایرانی، ایلخانان، رویکردها، مؤلفه ها
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی